یک شنبه 16 آذر 1393برچسب:, :: 11:25 :: نويسنده : زينب ردايي
تهمت مثل زغال است اگر نسوزاند سیاه می کند ترجیح می دهم حقیقتی مرا آزار دهد، تا اینکه دروغی آرامم کند
با کسی زندگی کن که مجبور نباشی
یه عمر برای راضی نگه داشتنش فیلم بازی کنی مردمی که گل ها را دوست میدارند خود از آن گل ها دوست داشتنی ترند
چقدر سخت است همرنگ جماعت شدن وقتی جماعت خودش هزار رنگ است
خداوندا به مذهبی ها بفهمان که مذهب اگر پیش از مرگ به کار نیاید پس از مرگ به هیچ کار نخواهد آمد اگر گیاهان صدایی نداشته باشند به معنای آن نیست که دردی ندارند
اگرمیخواهی محال ترین اتفاق زندگیت رخ بدهد باور محال بودنش را عوض کن
برنده می گوید مشکل است، اما ممکن
و بازنده می گوید ممکن است، اما مشکل آن اندازه که ما خود را فریب می دهیم و گمراه می کنیم، هیچ دشمنی نمی تواند
حتی اگر بهترین فرد روی کره زمین هستید به خودتون مغرور نشوید
چون هیچ کس از شخصی که ادعا می کند خوشش نمی آید من در رقابت با هیچکس جز خودم نمیباشم
هدف من مغلوب نمودن آخرین کاری است که انجام داده ام تنها راه کشف ممکن ها، رفتن به ورای غیر ممکن ها است برای یاد گرفتن آنچه می خواستم بدانم احتیاج به پیری(مرشد) داشتم
اکنون برای خوب به پا کردن آنچه که می دانم، احتیاج به جوانی دارم دوست تو کسی است که هرگاه کلمه «حق» از تو شنید، خشمناک نشودمعبودا!
به بزرگی آنچه داده ای آگاهم کن تا کوچکی آنچه ندارم نا آرامم نکند آموختهام که هیچگاه نجابت و تواضع دیگران را به حساب حماقتشان نگذارم مردم هرگز خوشبختی خود را نمیشناسند اما خوشبختی دیگران همیشه در جلو دیدگان آنهاست نظرات شما عزیزان: ![]()
![]() |