دو شنبه 18 آذر 1392برچسب:, :: 16:52 :: نويسنده : زينب ردايي
پرسیدم چگونه بهتر زندگی کنم: با کمی مکث جواب داد! گذشته ات را بدون هیچ تأسفی بپذیر با اعتماد زمان حال را بگذران و بدون ترس برای آینده آماده شو ایمان را نگه دار و ترس را به گوشه ای انداز شک هایت را باور نکن وهیچگاه به باورهایت شک نکن زندگی شگفت انگیز است اگر بدانی چطور زندگی کنی - پرسیدم آخر و او بدون اینکه متوجه پرسشم شود ادامه داد: مهم نیست که قشنگ باشی ، قشنگ این است که مهم باشی حتی برای یک نفر! کوچک باش و عاشق ، که عشق خود می داند آئین بزرگ کردنت را ... بگذار عشق خاصیت تو باشد ، نه رابطه خاص تو با کسی موفقیت پیش رفتن است نه به نقطه پایان رسیدن. - داشتم به سخنانش فکر می کردم که نفسی تازه کرد و ادامه داد: هر روز صبح در آفریقا آهویی از خواب بیدار می شود و برای زندگی کردن و امرار معاش در صحرامی چرد. آهو می داند که باید از شیر سریع تر بدود تا طعمه او نشود. شیر نیز برای زندگی و امرار معاش در صحرا می گردد و می داند که باید از آهو سریع تر بدود تا گرسنه نماند ...مهم این نیست که تو شیر باشی یا آهو!!! مهم این است که با طلوع آفتاب از خواب برخیزی و برای زندگی ات با تمام توان شروع به دویدن کنی. - به خوبی پرسشم را پاسخ گفته بود ولی می خواستم باز هم ادامه دهد و باز هم ... که چین از چروک پیشانیش باز کرد و گفت: زلال باش ... زلال! فرق نمی کند که گودال کوچک آبی باشی یا دریای بیکران ، زلال که باشی آسمان در تو پیداست نظرات شما عزیزان: ![]()
![]() |